هوشمندي رو به نزول ايرانيان
«هوش ايرانيان» نقل محافل و مجالس وطني است و حتي در گفتوگوهاي جدي و رسمي نيز به آن اشاره ميشود. هوش البته با پيچيدگيهاي مغز پيوندي تنگاتنگ دارد و دانشمندان مختلف تعاريف متفاوتي از آن ارائه كردهاند. با اين حال ضريب هوشي نسبي است و از تقسيم سن عقلي بر سن تقويمي ضربدر صد به دست ميآيد. بنابراين در سنين مختلف متفاوت و روشهاي اندازهگيري سن عقلي هم گوناگون است.
كتاب « ضريبهوشي و ثروت ملل» بر پايه پژوهشي منتشر شد و نشان داد آيكيوي ايرانيان چندان كه خودمان تصور ميكنيم سرآمد ساير ملل نيست و از قضا در حد متوسطي قرار دارد. ريچارد لين و همكارش در اين اثر، ريشههاي ثروت و فقر ملل مختلف را با هوش و استعداد ذاتي آنان مرتبط دانستند. در اين ارتباط براي محيط و توارث نقشي مهم قائل شدند و جنجالي به ميان آمد درباره موضوع نخنماي «نژاد برتر». اثر آنان مناقشه برانگيز بود و كساني آن را به نقد كشيدند اما در مجموع تصويري كلي از وضعيت كشورهاي جهان ارائه ميداد.
برخی كه ايران را مركز پرگار وجود ميدانند و ايرانيان را سرآمد جهانيان، طبيعي است نتايج اين تحقيق را نادرست بدانند. غافل از اين كه در پژوهش انجام شده توليد ناخالص ملي، رشد اقتصادي و ميزان دارايي كشورها مورد توجه قرار گرفته و با ضريب هوشي ساكنانش ارتباط داده شده است. سوال اصلي اين پژوهش را اقتصاددانها مطرح كرده بودند كه چرا عليرغم ثروتمند بودن برخي ملل، وضعيت رفاهشان بهتر نميشود و روز به روز بيشتر به قهقراي فقر پيش ميروند. بدين ترتيب، كار از آزمونهاي انفرادي فراتر رفت. اگر پيش از اين چند نفر به عنوان نمونه يك جامعه بزرگ مورد مطالعه قرار ميگرفتند و نتايج آن به كل آن اجتماع تسري داده ميشد در پژوهش اخير معيارهاي ديگري مورد ارزيابي قرار گرفت.
نتيجه شايد به مزاق ايرانيان چندان خوش نيايد. ميتوان روش كار و دادههاي مورد ارزيابي اين پژوهش را رد كرد اما اين كار نيازمند تحقيق همهجانبه اهل فن است و با بحث و جدل افراد غيرمتخصص نتيجه تغيير نميكند. ايران بعد از كشورهايي نظير تركيه، عراق، فيجي، مالزي و اندونزي قرار دارد، در ميان 82 كشور (با احتساب هنگكنگ كه مقام اول را كسب كرده) رتبه پنجاه و ششم را به دست آورده و ضريب هوشي ساكنانش هم 84 برآورد شده است؛ يعني از حداقل ضريب هوشي افراد معمولي- بين 85 تا 115 - اندكي كمتر است. بر مبناي اثر منتشر شده، اين كه ديگران حق ما را خوردهاند وگرنه از دانش و فن به عرش ميرسيديم، ديگر افادهاي بيمايه است. شايد حق برخي هموطنان باشد كه خود را برتر از ديگران بدانند اما اين كه مدام با لنترانيپراندن ديگران را خنگ بدانند و ساكنان سرزمينهاي ديگر را به كمهوشي متهم كنند ادعايي بدون مدرك است. قائل بودن برتري مطلق براي خودي و تصور عقبماندگي غيرخودي، نشانه رجزخواني قرون وسطايي است. آنان كه با زمانه همراه شدهاند ميدانند موسم چنين نگاه تبعيضآميزي به سر آمده است.
نكته دردآور اينجاست كه برخي سالها پيش سير نزولي ضريب هوشي ايرانيان را پيشبيني كرده بودند و چندان به آنان توجه نشد. نگراني هنوز پا برجاست كه اين روند ادامه پيدا كند و البته باز هم گوششنوايي در كار نيست. ميتوان با اتكا به دانش اهل فن و فراهم آوردن حداقل شرايط مطلوب براي افزايش ضريب هوشي هموطنان هميشه در صحنه اقدام كرد. اما خبرها چپ و راست منتشر ميشوند و در هيچ كدام نويدي خوشايند نيست تا تغييري در اوضاع حاصل شود.
منتشر شده در خبرآنلاین.